سفارش تبلیغ
صبا ویژن

میکده جنون-نوای مداحان اصفهان

حسین خرازی (زاده? 1336 در اصفهان - درگذشته 8 اسفند 1365)، از فرماندهان جنگ ایران و عراق بود. وی در 8 اسفند 1365 در عملیات کربلای پنج کشته شد.

تولد و کودکی

در سال 1336 در کوی کلم، از محله‌های فقیرنشین شهر اصفهان متولد شد. مذهبی بودن والدین از کودکی تأثیر زیادی در تربیت وی و ورود به محافل مذهبی داشت.

فعالیت‌های قبل از انقلاب

در کنار گذران دوران تحصیل عمومی، به آموزش‌های دینی هم می‌پرداخت. به تدریج به مسائل سیاسی آشنایی پیدا کرد و بدان علاقه‌مند شد. در این زمینه علاقه زیادی به مطالعه جزوات و کتاب‌های اسلامی داشت. در سال 1355 پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی در مشهد اعزام شد. در آنجا فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت داشت. پس از مدتی بالاجبار وی را به همراه عده‌ای دیگر به عملیات ظفار (عمان) فرستادند. وی این سفر را معصیت می‌دانست و نمازهایش را کامل می‌خواند. در سال 1357 به دنبال صدور فرمان خمینی مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، او به همراه برادرش از خدمت سربازی فرار کردند. در این مدت، وی دائماً در پی فعالیت‌های انقلابی بود و با تشکل‌های انقلابی محل درتماس بود.

پس از انقلاب تا شروع جنگ

کمیته انقلاب اسلامی

وی همراه با پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی و مبارزه با ضد انقلاب داخلی بود. وی به خاطر روحیه نظامی و استعدادش در این زمینه مسؤولیت‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مأموریتی به آن خطه داشت.

در کردستان

خرازی در اوج درگیری‌های کردستان به آنجا رفت، بعد از تسخیر کردن شهر سنندج (همراه با علی رضاییان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه)،[1] در سمت فرماندهی گردان ضربت که از قوی‌ترین گردان‌های آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد. در تسخیر شهرهای دیگر کردستان از قبیل دیوان‌دره، سقز، بانه، مریوان و سردشت نقش مؤثری ایفا نمود.

جنگ ایران و عراق

خرازی در شروع جنگ در کردستان حضور داشت. پس از یک سال فعالیت در کردستان راهی منطقه جنوب شد و به سمت فرمانده اولین خط دفاعی که مقابل عراقی‌ها در جاده آبادان-اهواز در منطقه دارخوین تشکیل شده بود و بعداً درمیان سربازان ایران، به «خط شیر» معروف شد؛ منصوب گشت. این خط نُه ماه در برابر سربازان عراقی دفاع کرد، در حالی که از نظر تجهیزات جنگی و امکانات تدارکاتی در مضیقه بودند.

خرازی در این برهه نیاز شدید تیپ امام حسین به یگان دریایی را واجب دانست و محمدحسین صادق‌زاده بعنوان اولین مسئول یگان دریایی منصوب کرد و صادق‌زاده با آموزش تعداد غواص و چند قایق اولین یگان دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در لشکر امام حسین تشکیل داد. در عملیات شکست حصر آبادان، فرماندهی جبهه دارخوین را به عهده داشت و دو پل حفار و مارد را که عراقی‌ها با نصب آن دو پل بر روی رود کارون، آبادان را محاصره کرده بودند، به تصرف درآوردند.

خرازی در آزادسازی بستان مانور عملیاتی قوی‌ای را با دور زدن عراقی‌ها از چزابه و تپه‌های رملی و محاصره کردن آنها در شمال منطقه بستان انجام داد و پس از عملیات طریق‌القدس بود که تیپ امام حسین متشکل از رزمندگان اصفهان تشکیل شد. چیزی نگذشت که این یگان به لشکر ارتقاء یافت و خرازی به مقام فرماندهی آن رسید.[2]

در عملیات فتح‌المبین نیروهای عراق را در جاده عین‌خوش حدود 15 کیلومتر دور زد و آنها را غافلگیر نمود. یگان او در عملیات بیت‌المقدس جزو اولین لشگرهایی بود که از رود کارون عبور کرد و به جاده اهواز – خرمشهر رسید و در آزادسازی خرمشهر سهم به سزایی داشت.

پس از آن در عملیات مختلفی همچون رمضان، والفجر مقدماتی، والفجر 4 و خیبر در سمت فرماندهی لشکر امام حسین شرکت داشت.

عملیات خیبر توأم با صدمات و مشقات زیادی بود. عراقی‌ها، منطقه را با اقسامی از جنگ‌افزارها و بمب‌های شیمیایی مورد حمله قرار داده بودند[نیازمند منبع] که خرازی حاضر به عقب‌نشینی و ترک موضع خود نشد، تا اینکه یک دست او در اثر اصابت ترکش قطع گردید و به عنوان مجروح به عقب فرستاده شد.[3]

در عملیات والفجر 8، لشکر امام حسین که تحت فرماندهی او بود به عنوان یگان عمل کننده‌ای قوی، لشکر گارد جمهوری عراق را تسلیم خود کرد و پیروزی‌هایی را در منطقه فاو و کارخانه نمک که از پیچیده‌ترین مناطق جنگی بود، کسب کرد.[4]

وی فرماندهی عملیات کربلای 5 را عهده‌دار بود. لشکر او در این عملیات با عبور از خاکریزهای هلالی که در پشت نهر جاسم از کنار اروندرود تا جنوب کانال ماهی ادامه داشت شکست سنگینی به عراقی‌ها وارد آورد. عبور از این نهر علاوه بر تثبیت مواضع فتح شده، عامل سقوط یکی از دژهای شرق بصره بود که در کنار هم قرار داشتند.
حسین خرازی سرانجام در روز 8 اسفند 1365 در عملیات کربلای 5 کشته شد. او در قطعه شهدای کربلای 5 در منتهی‌الیه شمال غربی گلستان شهدا اصفهان دفن گردید. در طرفین قبرش دو قطعه سنگ یادبود از حاج رضا حبیب‌اللهی و مصطفی ردانی پور(که جنازه‌شان پیدا نشده) وجود دارد.[5]

سخنی از خرازی

« همواره سعی‌مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهن‌مان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم، که شهدا راه‌شان، راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند... ما لشکر امام حسینیم، حسین‌وار هم باید بجنگیم، اگر بخواهیم قبر شش گوشه امام حسین را در آغوش بگیریم، جز این نباید کلامی و دعایی داشته باشیم که «الّهُمَّ اجعل مَحیایَ، مَحیا محمدّ و آلِ محمد و مَماتی، مَماتَ محمّد وَ آلِ محمد»  »

پانویس




تاریخ : دوشنبه 94/2/7 | 7:36 عصر | نویسنده : مهدی یزدانی زازرانی | نظر

  • paper | فروش لینک | فروش بک لینک