اترج
اعراب به مرکبات پوست کلفت که در صنعت مرباسازى به کار مى رویم ، اترج مى گویند. از قدیم در مصر و آفریقا به عمل مى آمدیم و در داستان ((یوسف و زلیخا)) نامى از ما برده شده است - در فارسى به نوع کوچک ما ترنج و ترنگ و به نوع بزرگ ما بالنگ مى گویند و چون بوى مطبوعى داریم ، از قدیم شعراى خوش ذوق ایرانى ترنج را بهترین هدیه ى عاشق به معشوقه مى دانستند. قسمت مورد استفاده ما پوست سفید رنگ اسفنجى است که در صنعت مرباسازى و تهیه خورش از آن استفاده مى نمایند. خورش بالنگ و ترنگ بسیار ثقیل و دیر هضم است ، ولى مرباى آن نه تنها دیر هضم نیست ، بلکه به هضم غذا کمک مى نماید. طعم گوشت پوست ما کمى تلخ است و به همین جهت سه بار آنرا در آب جوشانده و آب تلخ آنرا دور مى ریزند تا تلخى آن گرفته شود، و بعد آن را در آب آهک انداخته و پس از چندى آنرا شسته و بعد مربا مى نمایند. مرباى بالنگ سفید و مرباى ترنج زرد طلایى است .
خواص اترج - ترنج - ترنگ - بالنگ
خواص سبزیجات-خواص میوه ها سبزیجات و سلامت-خواص اترج - ترنج - ترنگ - بالنگ
ما نیز مثل سایر مرکبات ، انواع شیرین و میخوش داریم . گل ما خوشبوتر از بهار نارنج است ، و جمیع اجزاء درخت ما در طب و داروسازى موارد استعمال دارد. ما در نقاط گرمسیر به عمل مى آییم و میوه ما را از این سال تا سال دیگر به درخت مى ماند تا درخت ما گل و میوه دهد همچنان بر درخت باقى است و روى این اصل گفته اند:
رسم ترنج است در این روزگار
پیش دهد میوه بر آرد بهار
همین قدر مى دانم که میکربها و حشرات از ما فرار مى کنند و پلیدى ها به ما نزدیک نمى شوند، جوشانده ى پوست خشک شده ى ما مسکن قى صفراوى است و مضمضمه کردن با آن بوى بد دهان را از بین مى برد. چنانچه پوست خشک شده ما را کوبیده ، و با عسل میل نمایید، پادزهر سموم ، مخصوصا مسومیت غذایى است و دانه هاى ما پادزهر حشرات ، مخصوصا مار افعى است و ((تریاق فاروق )) با آن ساخته مى شود. پوست ما نیز مانند سایر مرکبات سرشار از ویتامین هاى مختلف است . مقوى قلب و معده بوده ،
کبد
را از سموم پاک مى نماید. اشتها را زیاد مى کند. فشار و رقت خون را از بین مى برم . به علت داشتن کلسیم زیاد، غم و غصه را زایل مى نماید.
خانواده ى مرکبات ، مخصوصا هسته آنها به عنوان بهترین ضد سم گزش حشرات مخصوصا مار و عقرب شناخته شده و در میان آن ها انواع نارنج مقام والاترى دارند و در افسانه هاى مصرى در این مورد داستان جالبى وجود دارد. گویند در مصر قدیم محکومان را با نیش افعى مى کشتند، روزى دو نفر محکوم را از زندان بیرون آورده ، براى اعدام به سوى قفس افعى مى بردند. بین راه زنى به حال آنها دلش سوخت و به هر یک دو ترنج داد و آنها که گرسنه بودند، آنها را با پوست و هسته خوردند و در نتیجه نیش افعى در بدن آنها کارگر نشده ، و هر دو جان به سلامت بردند.
خواص میوه ها و گیاهان دارویی: اترج (بالنگ، ترنج) |
اترج را به یونانی مارسیسقا و به سریانی اطروغا و در زبان اهالی مصر ریحان النعنع و به هندی بجوژه و به فارسی نوع صغیر آن را نرتج و نوع کبیر آن را بالنگ و به فرنگی لیمونیه گویند و ترنج نیز معرب زبان اهوازی هاست.
ماهیت آن: دو گونه است یکی نوع صغیر است که دو طرف آن باریک است و آن را به فارسی ترنج نامند و گونه دوم کبیر که دو طرف آن چندان باریک نیست
بلکه طرف متصل به شاخ درخت اندکی پهن تر و طرف دوم آن اندکی باریک تر است و این را به فارسی بالنگ نامند و رنگ پوست هر دو نوع آن زرد و طلایی است و بوی آن بسیار خوش است مخصوصاً صغیر آن که البته طعمش تلخ است و بعد از آنکه با دستوری که در کتاب قرابادین ذکر یافت شیرین شد تلخی آن از بین می رود . گوشت آن سفید و ضخیم و اندکی شیرین است و مغز آن که در میان پرده های ضخیم طولانی که در میان غلاف های بسیار نازک است بسیار پر آب می باشد؛ و تخم آن در کل صنوبری شکل در غلاف سفید است و مغز آن سفید و طعم آن اندکی تلخ می باشد و درخت آن شبیه به درخت لیمو و به بلندی یک قامت تا یک و نیم قامت آدمی و شاخه های آن پهن و درهم و برگ آن اندک پهن بزرگ و خوشبوتر و بزرگ تر از برگ لیمو و نارنج است و اما گل آن سفید و برگ های آن اندکی ضخیم و باریک است که در وسط آن تارهای باریک زرد رنگ و بسیار خوشبو حتی بهتر از بهار نارنج است و همه قسمت های درخت آن در طب مستعمل است و چون اترج را در نظر می آورند مراد میوه آن است و محل رویش آن بیشتر گرم سیر خصوصاً که مرطوب است.
طبیعت آن: پوست زرد آن گرم در اول و خشک در دوم است و بعضی گرم در دوم گفته اند و گوشت آن یعنی اصل میوه آن که در زیر پوست زرد آن است آنچه مغز آن شیرین است سرد و تر در دوم ولیکن بسیار سرد و مرطوب است و آنچه ترش است سرد و خشک در سوم که می گویند در اول سرد و تر است و در تری و خشکی معتدل است و مغز ترش آن در آخر دوم سرد و خشک و شیرین آن سرد و تر است و تخم آن در اول سوم گرم و در دوم خشک و برگ و شکوفه آن در آخر دوم گرم و خشک است.
افعال و خواص و منافع آن: لطیف کننده و صفا بخش روح طبیعی و خون از صفرا است و قی صفراوی را تسکین می دهد و قطع کننده مره صفرا و سوختگی آن است و مانع ریختن صفرا به معده و روده ها می شود و جهت خفقان گرم و تقویت کبد و معده و جهت تسکین حرارت اعضای داخلی شکم و تشنگی و اسهال صفراوی و کبدی و گزیدگی عقرب پرنده و مار شاخدار مفید است. رافع یرقان و کوفتگی است . زالوی در حلق مانده را خارج می کند و پادزهر سم ها است.
در یکی از احادیث آمده است که:« داخل نمی شود شیطان در خانه ای که در آن اترج باشد.» اما پوست زرد آن جهت تقویت قلب و مغز و کبدی که طبع آن سرد شده باشد و معده و احشا و دفع حالت تهوع و دل به هم خوردگی و خوشبو کردن دهان و لطیف کردن طبع و از بین بردن بادها و یاری دهنده در هضم نافع است خصوصاً مربای آن با عسل مادامی که در خوردن آن زیاده روی نشود و الا هضم نمی گردد خصوصاً غیر مربای آن .و نیز از مفرحات تریاقیه است یعنی اینکه اعصاب را تسکین می دهد و پادزهر سموم داخل بدن است. پخته آن مسکن استفراغ صفراوی زرد رنگ و در دهان جنبانیدن آن خوشبو کننده بوی دهان و نوشیدن خشک کوبیده آن با عسل پادزهر و دفع کننده همه زهرها است و آشامیدن عصاره آن که با گوشت آن گرفته باشند جهت گزیدن افعی و طلاکردن سوزانده و خاکستر آن جهت برص مفید است. و چون خشک غیر سوزانده آن را در صندوق و جامه گذارند مانع کرم زدن آن است و چون پوست یک عدد اترج را در شراب اندازند بلافاصله آن را ترش کند و سرکه سازد.
البته باید توجه داشت که برای کبد و مغز محرور المزاج (گرم مزاجان) و کسانی که صداع دارند ضرر دارد و مصلح آن عسل و بنفشه است.
مقدارمصرف: از خشک آن تا 15 گرم و از مربای آن تا پنج مثقال(25 گرم) است.
بای تهیه روغن آن باید شش عدد از پوست زرد خالص آن را در روغن زنبق و روغن خیری از هر یک، 5/1 کیلو و اگر نباشد در 3 کیلو روغن کنجد اندازند و در آفتاب گذارند و هر سه شبانه روز یک مرتبه تجدید کنند تا سه مرتبه یا بیشتر؛سپس استعمال نمایند.
طبیعت آن: گرم و خشک در دوم.
جهت مطالعه آن گروه از مخاطبینی که علاقه مند به متن اصلی این گفتار (که به نقل از مخزن الادویه است) هستند در انتهای این مطلب، متن اصلی درج شده است.
*******************************
مطالبی که در ذیل می آید مربوط به پژوهش های دکتر میرحیدر است که از کتاب معروف ایشان به نام معارف گیاهی ذکر گردیده است:
اترج – بالنگ
گیاه بالنگ در کتب طب سنتی با نام "اترج کبیر" آمده است. میوه آن را به فارسی "بالنگ" گویند و از نظر گیاه شناسی واریتهای از بادرنگ است. به فرانسوی Cedrat و درخت آن را cédratine و به زبان انگلیسی Citron tree نامند. گیاهی است یا به عبارت روشنتر درختچهای است از خانواده نارنج Rutaceae نام علمی آن Citrus medica L. var meacrocarpa Risso می باشد.
این درختچه دارای میوههای درشتی است که گاهی به وزن یک کیلوگرم نیز میرسد.
نوع دیگری از بالنگ را به فارسی "بادرنگ" مینامند و در کتب طب سنتی با نام های " بادرنج"، "بادزنج" و "اترج صغیر" آمده است. در لاتین آنرا "چیتروس مدیکه" خوانند، یعنی "بادرنگ مادی" [هرمزدنامه]. به فرانسوی Cedrat و به انگلیسی Citron گویند. نام علمی آن Citrus medica L. و مترادف آن را C.medic var medica proper نیز مینامند. به هندی آن را "ترنج" مینامند.
مشخصات
بالنگ درختچهای است به شکل غیرمنظم، برگهای آن با کمی اختلاف شبیه سایر انواع مرکبات ولی میوه آن بکلی متفاوت و نوع کبیر آن در ابعاد یک خربزه کوچک است. شکل آن دراز از طرف متصل به شاخه کمی پهن و از طرف دیگر به نوک باریکی ختم میشود. پوست آن به رنگ زرد طلائی خیلی ضخیم، موج دار و دارای برآمدگیهایی مانند تاول درشت است، قسمت عمده میوه را پوست زرد و گوشت سفید داخل پوست را فراگرفته و تقریبا جایی برای پولیپ ترش غیرخوراکی وسط آن باقی نگذارده است. گل آن سفید می باشد.
درختچه بالنگ آب و هوای گرم و کمی مرطوب را دوست دارد و معمولا ازدیاد آن از طریق قلمه است. قلمه را در اوایل بهار به فواصل 4 متر از هر طرف در محل اصلی آن میکارند. درختچه را حتی الامکان در ارتفاع 5/1 متر نگه میدارند که به هر حال از باد و سرمای غیرمنتظره زمستانی منطقه صدمه نبیند. در برخی مناطق معمول است در پناه درخت زیتون میکارند و در زمستان برای حفاظت از سرمازدگی پای درختچه را خاک میدهند. این درختچه در شمال ایران تک و توک و در جنوب ایران بیشتر پرورش داده میشود. در بعضی از مناطق از طریق خوابانیدن تکثیر میشود.
|
میوه بالنگ،گل درخت بالنگ
ترکیبات شیمیایی
از نظر ترکیبات شیمیایی در پوست بالنگ روغن فرارّی وجود دارد که شامل لیمونن[1]، دیپنتن[2] و سیترال[3] است.
در برگهای رقم پولپ ترش آن کومارین[4]، ایزوپیم پینلین[5] و سیتروپتن[6] مشخص شده است.
خواص و کاربرد
بالنگ دارای پوست زردرنگ طلایی با بوی معطر بخصوص نوع کوچک آن که پوستش صاف است، معطر تر است. قسمت گوشتی سفید متصل به پوست خارجی آن ضخیم و کمی شیرین و قسمت پولپ وسط آن که در میان پردههای ضخیم طولانی واقع است، دارای الیاف و غلافهای پر از مایعی است که در بعضی انواع شیرین و در برخی ترش میباشد. تخمهای آن که در قسمت پولپ آن واقع است کمی دراز و در غلاف سفیدی واقع و مغز تخم، سفید و طعم آن کمی تلخ است.
از نظر طبیعت طبق نظر حکمای طب سنتی پوست زرد آن کمی گرم و خشک است و شحم آن یا به عبارت دیگر قسمت گوشت سفید داخلی متصل به پوست زرد آن در ارقامی که این قسمت شیرین است از نظر طبیعت سرد و تر در ارقامی که این قسمت شیرین است از نظر طبیعت سرد و تر و در ارقامی که این قسمت کمی ترش است سرد و خشک میباشد و تخم آن سرد و خشک و برگ و شکوفه آن گرم و خشک است. از نظر خواص معتقدند که پوست زرد آن برای تقویت قلب و دماغ و کبد سرد و معده و احشای داخل شکم مفید است و برای تحلیل بادها و نفخ و کمک به هضم غذا موثر میباشد، بخصوص مربای آن با عسل. البته در خوردن مربای آن اسراف نباید بشود زیرا هضم آن مشکل میشود. دم کرده پوست زرد خشک شده آن مسکن قی صفراوی و جویدن آن خوش بوکننده دهان است. اگر پوست و گوشت سفید خشک شده آن را در لابه لای لباس ها بگذارند مانع بید زدن میشود و اگر پوست یک عدد اترج را در شراب بیندازند خیلی سریع آن را ترش و تبدیل به سرکه می نماید و برای کبد و دماغ گرم مزاجان مضر است و از این نظر باید عسل و بنفشه و با گوشت سفید ترش آن خورده شود. مقدار خوراک خشک آن تا 20 گرم و از مربای پوست زرد تا 25 گرم است.
روغن پوست زرد بالنگ: پوست زرد 6 عدد بالنگ را گرفته و در یک کیلوگرم روغن کنجد بیندازید و در آفتاب بگذارند و هر سه شبانه روز پوستهای بالنگ را عوض کرده و پوست جدید در روغن می اندازند تا 5-4 بار، به این ترتیب روغن بالنگ به دست می آید.
روغن بالنگ از نظر طبیعت گرم و خشک است و مالیدن آن برای رفع بیحسی، فلجی، لقوه، رعشه و درد مفاصل، سیاتیک، امراض سرد عصبانی و درد کلیه، مثانه و خوشبویی عرق نافع است. روغن شکوفه آن نیز همین اثر را دارد و روغن برگ آن قویتر است.
خوردن قسمت گوشت سفید متصل به پوست زرد خارجی آن خیلی ثقیل است و دیر هضم میشود و مصرف آن باید به صورت مربا با شکر و یا با عسل باشد.
آب قسمت مغز ترش مزه بالنگ اگر با غذا خورده شود برای مالیخولیای حاصل از سودا نافع است و چون ترشی آن برای اشخاص سوداوی مضر است باید با شکر و قند شیرین شود و سپس خورده شود.
ضماد پخته تمامی میوه بالنگ در سرکه برای درد مفاصل و نقرس و ورمهای مختلفه نافع است.
در هند از ریشه بالنگ به عنوان ضد کرم و ضد یبوست مزاج استفاده میشود و ضمنا معتقدند که برای سنگ مثانه نیز مفید است و از شکوفه و جوانههای آن به عنوان محرک و قابض و از میوه رسیده آن چون عامل مقوی معده و نیرو دهنده و از آب فشرده پولپ آن به عنوان خنک کننده و قابض استفاده میکنند.
در چین از جوشانده ریشه و پوست بالنگ به عنوان ضد سرفه، نرم کننده سینه و رفع ناراحتی لومباگو[7] استفاده می کنند [هو].
در هند و چین بالنگ را قطعه قطعه کرده و در الکل خیس می کننده و به عنوان ضد آسم می خورند.
تخم بالنگ کرم کش و ضد تب است [پتلو*]. در تخم آن یک ماده سیانوژتنیک[8] وجود دارد [برکیل*].
دم کرده سرشاخههای تازه سبز و جوان آن را در شبه جزیره مالایا به عنوان اشتها آور و ضد کرم و معالجه شکم درد میخورند [برکیل و هانیف**].
(معارف گیاهی، کاربرد گیاهان در پیشگیری و درمان بیماری ها،حسن میرحیدر)
*************************************************
جهت مطالعه آن گروه از مخاطبینی که علاقه مند به متن اصلی این گفتار (که به نقل از مخزن الادویه است) هستند در ذیل متن اصلی درج شده است:
اترج
به ضم همزه و سکون تای مثناة فوقانیه و ضم راء مهمله و جیم به عربی متکه به ضم میم و سکون تاء مثناة فوقانیه و فتح کاف و ها و جمع آن متک و ریحان الماء نیز و به یونانی مارسیسقا و به سریانی اطروغا و به لغت مصر ریحان النعنع و به هندی بجوژه و به فارسی نوع صغیر آن را نرتج و نوع کبیر آن را بالنگ و به فرنگی لیمونیه ماله صغیر آن را و کبیر آن را مبد که ماله نامند و گویند ترنج معرب لغت اهواز است.
ماهیت آن: بدان که دو صنف است یکی صغیر و پوست آن مستوی املس و دو طرف آن باریک و این را به فارسی ترنج نامند و صنف دویّم کبیر و پوست آن غیر مستوی و دو طرف آن چندان باریک نیست بلکه طرف متصل به شاخ درخت اندک پهن تر و طرف دویّم آن اندک باریک تر و این را به فارسی بالنگ نامند و رنگ پوست هر دو صنف آن زرد و طلایی است و رایحه آن طیب خصوص صغیر آن و طعم آن تلخ و بعد از شیرین کردن به دستوری که در قرابادین ذکر یافت تلخی آن زایل می گردد و لحم آن سفید و ضخیم و اندک شیرین و مغز آن که در میان پرده های غلیظ طولانی که در میان غلاف های بسیار نازک است پر آب از صنف شیرین شیرین و از ترش آن ترش و تخم آن اندک طولانی فی الجمله صنوبری شکل در غلاف سفید و مغز آن سفید و طعم آن اندک تلخ و درخت آن فی الجمله شبیه به درخت لیمو و به بلندی یک قامت تا یک و نیم قامت و شاخ های آن پهن و درهم و برگ آن اندک طولانی و عریض با تشریف رنگ آن سبز و خوشبوتر و بزرگ تر از (برگ) لیمو و نارنج و گل آن سفید و برگ های آن طولانی باریک اندک ضخیم و در وسط آن تارهای باریک زرد رنگ و بسیار خوشبو غلیظ تر از بهار نارنج و جمیع اجزای درخت آن در طب مستعمل است و چون اطلاق لفظ اترج نمایند مراد ثمر آن است و منبت آن بیشتر بلاد گرم سیر خصوصأ که با رطوبت باشد و در سردسیر بسیار سرد نمی شود و چون شاخ های زیرین متصل زمین را خم نمایند و قدری زمین را حفر نموده در آن قدری از آن شاخ ها را بگذارند که باقی شاخ ها و سرشاخ ها بیرون باشد یعنی بخوابانند و بالای آن مقدار یک شبر و یا زیاده خاک ریزند و آب می داده باشند تا پنج شش ماه که خوب ریشه بندد و مستحکم شود پس محل اتصال آن را از درخت بریده هر جا که خواهند غرس نمایند به زودی ثمر دهد خصوصاً که آن شاخ مثمر باشد و قلم آن نیز می گیرند چون قلم نمایند و هرجا که خواهند بنشانند و تخم آن را که بکارند دیر به ثمر می آید و ثمر آن مدتها در درخت می ماند تا به ثمر موسم دیگر و در بنگاله دو موسوم گل و ثمر می دهد یکی از اواسط زمستان و دیگر در ایام گرما که اول ایام بارش است که برسات نامند و آن هنگام بودن آفتاب است در اواخر ثور تا اوایل جوزا به اختلاف سنین.
طبیعت: پوست زرد آن گرم در اول و خشک در دویّم و بعضی گرم در دویّم گفته اند و شحم آن یعنی لحم آن که در زیر پوست زرد آنست آنچه مغز آن شیرین است سرد و تر در دویّم ولیکن برودت آن زیاده است از رطوبت آن و آنچه ترش است سرد و خشک در سیّم و گویند در اول سرد و تر و گویند در تری و خشکی معتدل است و حماض آن یعنی مغز ترش آن در آخر دویّم سرد و خشک و بعضی در سیّم گفته اند و شیرین او سرد و تر و تخم آن در اول سیّم گرم و در دویّم خشک و برگ و شکوفه آن در آخر دویّم گرم و خشک است.
افعال و خواص و منافع آن: ملطف و قابض و صاف کننده روح طبیعی و خون از صفرا و مسکن قی صفراوی و مقطع مره صفرا و مسکن حدت آن و مانع ریختن صفرا به معده و امعا و جهت خفقان حار و تقویت جگر و معده و جهت تسکین حرارت احشا و تشنگی و اسهال صفراوی و کبدی و گزیده عقرب پرنده و مار شاخدار و رفع یرقان و کلف و قوبا و قلع رنگ سیاهی و مرکب از جامعه و اخراج زلوی در حلق مانده مفید و تریاق سموم است و در حدیث وارد است که داخل نمی شود شیطان در خانه که در آن اترج باشد اما پوست زرد آن جهت تقویت قلب و دماغ و کبد سرد و معده و احشا و دفع غثیان و خوشبوی کردن دهان و تلطیف و تحلیل ریاح و اعانت بر هضم نافع خصوصاً مربای آن با عسل مادام که اکثار در خوردن آن نشود و الا هضم نمی گردد خصوص غیر مربای آن و نیز از مفرحات تریاقیه و حرارت آن معین بر خاصیت آنست و طبیخ خشک آن مسکن قی صفراوی و مضغ آن خوشبو کننده نکهت و شرب خشک کوبیده آن با عسل دافع مضرت همه زهرها است و آشامیدن عصاره آن که با شحم گرفته باشند جهت گزیدن افعی و طلای محرق خاکستر آن جهت برص مفید و چون خشک غیر محرق آن را در صندوق و جامه گذراند مانع کرم زدن آن است و چون پوست یک عدد اترج را در شراب اندازند در ساعت آن را ترش کند و سرکه سازد.
مضر جگر و دماغ محرور المزاج و مصدع مصلح آن عسل و بنفشه و یا شحم و حماض آن خوردن.
مقدار شربت: از خشک آن تا پنج درم و از مربای آن تا پنج مثقال است.
روغن آن که پوست زرد خالص شش عدد آن را در روغن زنبق و روغن خیری از هر یک یک رطل و اگر نباشد در دو رطل روغن کنجد اندازند و در آفتاب گذارند و هر سه شبانه روز یک مرتبه تجدید کنند تا سه مرتبه یا بیشتر پس استعمال نمایند.
طبیعت آن: گرم و خشک در دویّم.
افعال و خواص و منافع آن: محلل و ملطف و با قوّت نریاقیه سعوط آن جهت درد سر بارد و علل سوداوی و درد شقیقه و تدهین به آن جهت استرخا و فالج و لقوه و رعشه و اختلاج و درد مفاصل و عرق النساء و امراض بارده عصبانی و درد گرده و مثانه و خوشبویی عرق و رویانیدن موی و رفع لرز تب ربع و تحلیل اورام و بر اسفل قدم جهت رفع برودت هوا در اسفار و بوییدن آن در ایام وبا و فساد هوا مصلح آن است و مضمضه به آن جهت درد دندان نافع و روغن شکوفه آن نیز همین اثر دارد ولیکن روغن برگ آن قوی تر است.
اما شحم آن که مشهور به پوست بالنگ است و آبست نامند دیر هضم و غلیظ است به سبب برودت و صلابتی که دارد دیر از معده می گذرد و خارج می گردد و حاصل می گردد از آن غذای بسیار از برای بدن اگر هضم شود و مانع صعود بخار است به دماغ جهت آنکه مطفی حرارت معده است و اصحاب مره صفرا را نافع.
مضر است به حرارت غریزی و معده بارد ضعیف و محدث نفخ و قولنج و مصلح آن مربا نمودن آنست با عسل و با شکر.
اما حماض آن یعنی آب مغز ترش آن پس نیست در آن غذایی ولیکن مقوی قلب حارالمزاج و مانع ریختن صفرا به امعا و ملطف و مقطع و جالی و مطفی حرارت کبد و مقوی معده حار و مبهی و مشهی طعام و مسکن حدت صفرا و خون و زایل کننده غم و مسکن عطش و حرارت جگر و احشا و قاطع قی و اسهال صفراوی و کبدی و جهت خفقان حار و تسکین خمار و صداع خماری مفید و چون نان را در آب اترج یا شراب آن بخیسانند و بخورند جهت تسکین صداع و دوار حادث از خلای معده نافع و از خواص شراب آن است که منع می نماید صعود ابخره را به سوی سر و قمع آن می کند به سبب قوّت قبضی که دارد و نافع است از برای دوار و سدد حادث از ابخره صفرا و خون و قطور آب آن در چشم زایل کننده بقایای یرقان آن است و همچنین اکتحال به آن و غرغره مطبوخ آن در سرکه جهت اخراج زلوی در حلق مانده و طلای آن مزیل یرقان و کلف و قوبا و رنگ سیاهی و مرکب از جامه و ضماد آن جهت گزیدن عقرب پرنده و مار شاخدار نافع و رب آن قی صفراوی را نافع و می نشاند و دابغ معده و اشتهای طعام آورد.
مضر سینه و عصب مصلح آن شراب خشخاش و شراب تین و بدل آب آن آب نارنج و آب لیمو است و چون جواهر و مروارید را در آب آن مکرر بخیسانند مضمحل سازد و خوردن غذایی که در آن آب اترج باشد نافع است از برای مالیخولیای حادث از سودای محترق از صفرا و خون حادث از ابخره سوداویه محترقه از دم و صفرا و مالیخولیای مراقبه را ولیکن به سبب شدت حموضت مضر است به اصحاب سودا زیرا که ترشی صرف بسیار مهیج سودا است پس باید که اصلاح کرده شود و به شکر و قند یعنی اگر مفرد استعمال نمایند قند داخل کرده آن مقدار که ذایقه آن را نیکو گرداند و افشره ساخته بنوشند.
و اما تخم آن محلل و مجفف و با قوّت مسهله و مقاوم جمیع سموم است خوردن و ضماد نمودن دو مثقال از مقشر آن گفته اند قایم مقام تریاق فاروق است در جمیع سموم حیوانی و قوی تر از تریاق کبیر دانسته اند و تریاق جمیع سموم ملذوعه و مشروبه است و با آب گرم یا با شراب جهت گزیدن عقرب مجرب و به دستور آشامیدن آن و ضماد کردن به آن و یک درم مقشر آن بغایت مدر حیض و کشنده جنین و مخرج آن است و طلای آن جهت تحلیل ورم بلغمی و سنون آن جهت تقویت لثه مفید و در سایر افعال مانند قشر آن است روغن آن جهت بواسیر طلاءً و شرباً بغایت مؤثر و با شراب مقاوم سموم عقرب شرباً و طلاءً و مفتح سده گوش و سریع النفوذ در در اعضاء و محلل قوی و ملطف و چون کسی به آن تدهین کند گویند عقرب نزدیکی به او نمی کند و ضماد مطبوخ مجموع اترج در سرکه یا شراب جهت وجع مفاصل و نقرس و اورام و دبیلات نافع و برگ آن هاضم طعام و مسخن معده و مقوی احشا و مفتح سدد و جهت ضیق النفس بلغمی مفید و شکوفه آن در افعال مانند برگ آن است و از آن لطیف تر و بوییدن ترنج مقوی دل و مفرح و جهت دفع خدر و هوای وبایی آزموده و همچنین فرش کردن برگ آن و مغز شیرین آن را چندان منفعتی نیست و صاحب دستور الاطبا نوشته که ترش آن قوی تر از شیرین آن است و قاطع بلغم بود و علت سینه و حلق و سرفه را نافع و در هیچ فصل خوردن آن را منع نیست ولیکن در هر فصلی با چیزی مناسب در زمستان با عسل و در تابستان با قند و در برسات یعنی موسم بارش با زنجبیل و نمک سنگ و بعضی خواص از قبیل آنچه ذکر یافت برای آن نوشته و تریاقات و جوارشات و حلوا و ادهان و رب و سکنجبین و سفوف و اشربه و عرق و مربا و مخلل آن در قرابادین ذکر یافت.
الإمام الکاظم علیهالسلام :
لا أرىَ بِأَکلِ الحُبارى بَأساً ، وإنَّهُ جَیِّدٌ لِلبَواسیرِ ، ووَجَعِ الظَّهرِ ، وهُوَ مِمّا یُعینُ عَلى کَثرَةِ الجِماعِ .
امام کاظم علیهالسلام :
در خوردن هوبْرِه ، اشکالى نمىبینم . براى بواسیر و درد کمر ، خوب است و از چیزهایى است که انسان را بر فراوانى آمیزش ، یارى مىرساند .
الکافی ، جلد 6 ، صفحه 313 ، حدیث 6 عن نشیط بن صالح ، مکارم الأخلاق ، جلد 1 ، صفحه 349 ، حدیث 1135 ولیس فیه «کثرة» ، بحار الأنوار ، جلد 64 ، صفحه 285 ، حدیث 51 دانش نامه احادیث پزشکی : 2 / 480
گوشت سنگخوارک چه فایده ای دارد؟
الکافی عن علیّ بن مَهزِیار :
تَغَدَّیتُ مَعَ أبی جَعفَرٍ علیهالسلام فَأَتى بِقَطاةٍ فَقالَ :
إنَّهُ مُبارَکٌ ، وکانَ أبی علیهالسلام یُعجِبُهُ ، وکانَ یَأمُرُ أن یُطعَمَ صاحِبَ الیَرَقانِ یُشوى لَهُ فَإِنَّهُ یَنفَعُهُ .
الکافى
- به نقل از على بن مَهزِیار: همراه با امام باقر علیهالسلام ناهار خوردم . ایشان مرغ سنگخوارى آورد و فرمود : «این ، مبارک است . پدرم به آن علاقه داشت و مىفرمود : هر کس یرقان دارد ، برایش از گوشت این مرغ ، کباب کنند . او را سودمند خواهد افتاد» .
الکافی ، جلد 6 ، صفحه 312 ، حدیث 5 ، بحارالأنوار ، جلد 66 ، صفحه 74 دانش نامه احادیث پزشکی : 2 / 482
گوشت کبک چه فوایدی دارد؟
الإمام الکاظم علیهالسلام :
أطعِمُوا المَحمومَ لَحمَ القِباجِ ؛ فَإِنَّهُ یُقَوِّی السّاقَینِ ، ویَطرُدُ الحُمّى طَرداً .
امام کاظم علیهالسلام :
به تبدار ، گوشت کبک بخورانید ؛ چرا که پاها را نیرو مىدهد و تب را کاملاً دور مىکند .
الکافی ، جلد 6 ، صفحه 312 ، حدیث 4 عن محمّد بن حکیم ، بحارالأنوار ، جلد 65 ، صفحه 43 ، حدیث 1 دانش نامه احادیث پزشکی : 2 / 480
.: Weblog Themes By Pichak :.